معرفی وبلاگ
زنده نگه داشتن نام و یاد شهداء کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 894373
تعداد نوشته ها : 945
تعداد نظرات : 33
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
شهید سیدعبدالنبی ریشهری تاریخ تولد :-/11/1339  نام پدر :سیدحسین   تاریخ شهادت : 20/2/1361  محل تولد :بوشهر /بوشهر /-   طول مدت حیات :22  محل شهادت :شلمچه   مزار شهید :بهشت صادق بوشهر   بهمن‌ماه سال 1339 سیدحسین، صاحب فرزندی زیبا و مهربان شد، اما این کودک از همان آغاز بیمار بود تا آنجا که پزشکان از معالجه‌ی او ناامید شدند و او تا 3 سالگی نتوانست قدم بر زمین بگذارد. همه‌ی اهل خانه دست به دعا برداشتند تا این کودک خردسال به لطف خدا بهبود یابد. بعد از طی این دوران، پدر که نام او را سیدعبدالنبی گذاشته بود، او را ایوب صدا زد و کم‌کم همه او را به این نام شناختند. ایوب آموختن علم را در سن 7 سالگی آغاز کرد و تا پایان دوره‌ی راهنمایی تحصیل نمود. سپس در شرکت «تسا» مشغول به کار شد و به دلیل علاقه زیاد به نجاری در مدت کوتاهی، استادکار کارگاه نجاری این شرکت گردید. با شروع تظاهرات‌های مردم مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی به خیل خروشان مبارزان پیوست و فریاد مرگ بر شاه سر داد. ری‌شهری بعد از پیروزی انقلاب به خدمت نظام، فرا خوانده شد و بعد از طی دوره‌ی آموزشی در پاسگاه، کیلومتر 25 جاده خرمشهر، خدمت را آغاز کرد و 15 ماه مردانه در خط مقدم جبهه جنگید. با اتمام خدمت نظام سیدایوب به زادگاهش بازگشت و در یک کارگاه نجاری مشغول به کار گشت. اما 2 ماه بعد همراه بسیجیان لشکر توحید راهی میادین نبرد شد تا حماسه‌ای پرشکوه را در دفاع از ایران اسلامی بیافریند. سرانجام رعناقامت 22 ساله استان بوشهر در روز بیستم اردیبهشت‌ماه سال 1361 در خاک شلمچه آسمانی شد و در گلزار شهدای بوشهر (بهشت صادق) آرمید. منبع:کتا

وصیت‌نامه

ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یعلم الله الذین جهد و منکم و یعلم الصابرین. (آل عمران 142 )

گمان نکنید که به بهشت داخل خواهید شد بدون آن‌که خدا امتحانتان کند و آنان که جهاد در راه دین کرده و آن‌ها که در سختی‌ها، صبر و مقاومت کنند، مقامشان را معلوم گرداند.

خدایا تو خود می‌دانی که برای امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنم. ( امام حسین (ع))

این‌جانب احمد ریزی می‌خواهم که از خدمت‌گزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی باشم و امیدوارم که موجب رضای خدا باشد.

مادر عزیزم سلام علیکم. مادر جان شما خیلی به پای من زحمت کشیدید مرا حلال کنید من لیاقت شهید شدن را ندارم و اگر شهید شدم، سیاه‌پوش نشوید و مانند مادران شهدا صبور باشید و با خوشحالی به جنت الشهدا بروید.

مادرم ما با میل و رغبت و با رضای خودمان به جبهه رفتیم و شما نباید غمگین و ناراحت باشید و از شما می‌خواهم که با تمام مردم رفتاری خوب داشته باشید و هیچ کس را ناراحت نکنید و کتاب گناهان کبیره را مطالعه کنید که در مورد گناهان چه نوشته است.

از خواهرانم می‌خواهم که با فردی مسلمان ازدواج کنند من از تمام دوستان و آشنایان می‌خواهم که هر بدی از من دیده‌اند، مرا ببخشند.

زیاد مزاحمتان شدم. خداحافظ ای مردم شهیدپرور ریز؛ درود خدا بر شما.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

والسلام

منبع:کتاب اسطوره های جاوید صفحه 132

شهید احمد ریزی

تاریخ تولد :1344

 نام پدر :حاجی

 

تاریخ شهادت : 6/12/1363

 محل تولد :بوشهر /جم /ریز

 

طول مدت حیات :19

 محل شهادت :جزیره مجنون

 

مزار شهید :جنت الشهدا بخش ریز

 

احمد ریزی در سال 1344 در بخش ریز از توابع شهرستان جم چشم به جهان گشود. او در جمع خانواده‌ای متدیّن و مذهبی بزرگ شد و از آنان فرامین و فرایض دین اسلام را فرا گرفت.

احمد در سنّ 7 سالگی به مدرسه رفت اما متأسفانه علی‌رغم علاقه‌ی شدیدی که به درس داشت، به دلیل فقر مالی تا کلاس دوم ابتدایی بیشتر نتوانست ادامه‌ی تحصیل دهد و لذا در شغل کشاورزی به کمک پدرش شتافت.

با شروع جنگ احمد آماده‌ی نبرد با دشمن بعثی شد و برای اولین بار در تاریخ 10/6/1361 جهت گذراندن دوره‌ی آموزشی به پادگان آموزشی شهید آیت‌الله دستغیب منطقه‌ی 9 کازرون اعزام شد و در تاریخ 23/6/1361 دوره‌ی آموزشی به پایان رسید و لباس سبز سپاه‌پاسداران را بر تن کرد و در عملیات محرم حماسه آفرید.

پاسدار سرافراز لشکر اسلام سرانجام در تاریخ 6/12/1363 قبل از آغاز عملیات بدر در جزایر مجنون در سنّ 19 سالگی شهد شیرین شهادت نوشید و به اوج پر کشید.

مزار پاکش در جنت الشهدا بخش ریز قرار دارد.

منبع:کتاب اسطوره های جاوید صفحه 125

وصیت ‌‌نامه

همسر و فرزند عزیزم:

اگر برای حفظ اسلام و دفاع از دین مقدس رفته باشم ( شهید شده باشم )، اصلاً خود را ناراحت نکنید چرا که هر کس قسمتی از این دنیا دارد و بر روی پیشانی هر کسی چیزی نوشته شده که غیر قابل تغییر است و این دنیا یک دنیای دایمی نیست و هر کسی تقدیری دارد که خدا برای او خواسته است و اگر خواست خدا باشد با پیروزی برگردیم، پیروزیم و اگر افتخار شهادت را داشته باشیم، باز هم پیروزیم.

 

منبع:کتاب ایل سحر-  صفحه: 166

شهید مرزوق ریحانی تاریخ تولد :15/12/1318  نام پدر :محمود   تاریخ شهادت : 30/7/1361  محل تولد :خوزستان /آبادان /-   طول مدت حیات :43  محل شهادت :آب های خلیج فارس   مزار شهید :گلزارشهدای امامزاده حسن(ع)   آبادان زیبا بود اما در نیمه‌ی اسفندماه سال 1318 زیباتر از همیشه به نظر می‌رسید؛ "مرزوق" چشمان کوچکش را به دنیا گشود و در یکی از خانه‌های کوچک نهر قصر رشد نمود. دوران کودکی را به فراگیری قرآن گذراند. مرزوق در 7 سالگی راهی مدرسه گردید و در دبستان اروند تا پایان دوره‌ی ابتدایی درس خواند اما بر اثر ضعف مالی و زندگی در خانواده‌ی پرجمعیت، مجبور به ترک تحصیل گردید. ریحانی پس از ترک تحصیل در حالی که نوجوانی بیش نبود، به کار کاشت و نگه‌داری نخل مشغول گردید و در سنّ 17 سالگی به ماهیگیری روی آورد و تا زمان فرا رسیدن خدمت نظام وظیفه همین شغل را ادامه داد. با اتمام خدمت نیز به حرفه‌ی ماهیگیری و کار بر روی موتور لنج روی آورد. وی در سنّ 32 سالگی همراه و همسفر خود را یافت و صاحب دختری به نام زهرا شد. با شروع جنگ، در سال 1359 از هیچ‌گونه تلاشی در راه ناکام ماندن نیروهای عراقی دریغ نورزید. با گسترش تهاجمات نیروهای عراقی به مرزهای کشور و بسته شدن راه ارتباطی آبادان به دیگر شهرها، ریحانی به همراه خانواده به بندر امام خمینی (ره) رفت و پس از اسکان موقت خانواده به همراه برادر و اقوام و دیگر لنج‌داران، خود را برای جابه‌جایی و کمک‌رسانی به نیروهای رزمنده از بندر امام (ره) به آبادان و هم‌چنین رساندن مردم بی‌دفاع از آبادان به بندر امام منتقل کردند. پس از عملیات ثامن‌الائمه (ع) و سپرد

وصیت‌نامه

...چه خوب است که انسان در راه خدا و برای رسیدن به هدف خود قیام کند و به سوی شهادت پیشتاز باشد و به سوی خدا روانه شود و به هدف خود برسد. من سه توصیه به ملت ایران دارم، اول به مسلمین و مومنین که در راه خدا جهاد کرده‌اند و انقلاب را به پیروزی رسانده‌اند و دوم به سربازانی که برای اسلام جانفشانی کرده‌اند دارم این است که امام را تنها نگذارند. چرا که امام می‌خواهد اسلام حقیقی را در جامعه نوپای اسلامی پیاده کند. سوم به خانواده‌ام دارم این است که بدانند من راهم را آگاهانه انتخاب کرده‌ام.

منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 12/8/82

شهید نبی الله روهنده

تاریخ تولد :1342

 نام پدر :بزرگ

 

تاریخ شهادت : 12/10/1360

 محل تولد :گلستان /میاندره

 

طول مدت حیات :18

 محل شهادت :

 

مزار شهید :

 

سال 1342، سال آغاز قیام روح الله (ره) کودکی از تبار رادمردان ایران اسلامی دیده به جهان گشود. کودکی او در روستای میاندره استان گلستان سپری شد همراه دیگر کودکان زادگاهش به مدرسه رفت.روهنده در جریان جنگ تحمیلی درس و مدرسه را رها کرد و در اوج جوانی قدم به میدان آتش گذارد و او در عملیات محمدرسول الله (ص) در تاریخ 12/10/1360 در سن 18 سالگی جاودان تاریخ شد.

منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 12/8/82

شهید عبدالحسین روشن رای

تاریخ تولد :1330

 نام پدر :اسماعیل

 

تاریخ شهادت : 12/7/1361

 محل تولد :آذربایجان‌شرقی /تبریز /-

 

طول مدت حیات :31

 محل شهادت :سومار

 

مزار شهید :

 

عبدالحسین روشن‌رای به سال 1330 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان برد. در سال 1353 در رشته‌ی «علوم اجتماعی» دانشگاه تبریز پذیرفته شد. فعالیت سیاسی روشن‌رای همزمان با ورود به دانشگاه آغاز گردید. تشکیل جلسات مذهبی و مطالعه کتاب‌های سیاسی، از جمله فعالیت‌هایی بود که باعث شد وی تحت نظر مأموران ساواک قرار گرفته و در نهایت از دانشگاه اخراج گردد. روشن‌رأی فقط تا فوق‌دیپلم توانست به تحصیلات خود ادامه دهد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به تحصیلات دانشگاهی خود ادامه داد و در حین تحصیل برای امرار معاش و اداره خانواده، وارد بازار کار گردید. در ایام تعطیلی دانشگاه‌ها به خاطر انقلاب فرهنگی، به عضویت سپاه‌پاسداران درآمد و از طریق آن نهاد بارها به میادین نبرد اعزام گردید که در اعزام آخر در تاریخ 12/7/1361 در منطقه «سومار» در عملیات مسلم‌بن‌عقیل در سن 31 سالگی به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

شهید روشن‌رأی در بین دوستان و دانشجویان محبوبیّت خاصی داشت. به تلاوت قرآن و مطالعه کتب مذهبی و علمی خیلی علاقمند بوده و سرمشق بسیاری از آشنایان و دوستانش بود.

منبع:پرونده شهید در مدیریت فرهنگی دانشگاه تبریز

وصیت‌نامه

خدایا از تو می‌خواهم که حلاوت مناجات را به ما بچشانی و عقوبت و بدبختی گناهانمان را به ما نشان دهی، خداوندا، از تو می‌خواهم که ما را جزء مجاهدین در راهت قرار دهی.

از خدا می‌خواهم که ما را به راه راست هدایت کند و درک مسائل قرآن و دعا را به ما بدهد و ما را با شهداء و صالحین محشور گرداند.

منبع: کتاب خلاصه خوبیها جلد2 صفحه 117

شهید محمدجواد روزیطلب

تاریخ تولد :1344

 نام پدر :

 

تاریخ شهادت : 25/10/1365

 محل تولد :فارس /شیراز

 

طول مدت حیات :21

 محل شهادت :شلمچه

 

مزار شهید :

 

در گرمای مرداد ماه سال 1344 در جوار بارگاه نورانی امامزاده ابراهیم شیراز کودکی از سلاله دلیر مردان ایران زمین پا به عرصه هستی نهاد ، پدر با شوق فراوان به تربیت پنجمین فرزند خانواده همت گماشت. محمد جواد آموختن علم را از سن هفت سالگی در مدرسه قائم شیراز آغاز کرد و تا اواسط دوره دبیرستان در دبیرستان ابوذر به ادامه تحصیل پرداخت. زمانیکه امام خمینی (ره) فریاد عدالتخواهی سر داد و نظام پهلوی را خائن به اسلام دانست، مشتاقانه به خیل یاوران امام (ره) پیوست. با پیروزی این نهضت عظیم مردمی و شکوفائی درخت پر بار انقلاب در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران درآمد. در همین زمان سنت رسول اکرم (ص) را ارج نهاد و با دوشیزه ای پارسا ازدواج نمود و صاحب 3 فرزند شد. روزیطلب در سال 1360 به عنوان بسیجی رزمنده به جبهه رفت و مسئولیتهای بی‌شماری همچون مسئول پرسنلی تیپ امام حسن مجتبی (ع) در عملیات کربلای 4 را پذیرفت. او در عملیات کربلای 5 با سمت معاونت نیروهای تیپ لشکر 19 فجر حماسه آفرید و با صدای گرم و ملکوتی اش رزمندگان را روحی تازه بخشید. بیست و پنجم دی ماه پایان عاشقانه زندگی محمد جواد بود، تولدی دوباره در برهوت شلمچه و دیدار با ملکوتیان؛ کربلای 5 نوید شهادت سومین شیدای عاشق را برای خانواده روزی طلب داشت، اما مادر غم از دست دادن سومین جوان 21 ساله خود با صبری آسمانی تحمل کرد و این بار نیز سر تسلیم بر آستان الهی سائید.

منبع:کتاب خلاصه خوبیها جلد2 صفحه 117

شهید یحیی روزبهانی

تاریخ تولد :1336

 نام پدر :

 

تاریخ شهادت : 28/2/1365

 محل تولد : /هرسین /-

 

طول مدت حیات :29

 محل شهادت :حاج عمران

 

مزار شهید :

 

یحیی روبهانی در سال 1336 در هرسین متولّد شد. وی پس از طی مراحل تحصیلات غیرنظامی و اخذ مدرک دیپلم به دانشگاه افسری تهران رفت و در تاریخ 22/11/1358 دوره‌ی آموزش 3 ساله را طی نمود. همچنین دوره‌ی آموزش پیاده را نیز بین سال‌های 63-61 در مرکز آموزش پیاده طی کردند. ستوان‌یکم روزبهانی در طول خدمت خود به ترتیب به عنوان فرمانده دسته و گروهان 115 لشکر 64 انجام‌وظیفه نمود. سرانجام در تاریخ 28/2/1365 در منطقه‌ی عملیاتی حاج‌عمران در سن 29 سالگی بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه‌ی رفیع شهادت نایل آمد. از او یک فرزند به یادگار مانده است. روحش شاد.

منبع:مطالب ارسالی از سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش

X