معرفی وبلاگ
زنده نگه داشتن نام و یاد شهداء کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 858457
تعداد نوشته ها : 945
تعداد نظرات : 33
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
نقش اقلیت های دینی در دفاع مقدس اقلیت دینی گروهی اندک از مردم یک کشور یا یک شهر که پیرو دین یا کیش مخالف عامه مردم آن شهر یا کشور باشند، تعریف شده است و ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیت تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل سیزدهم) پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اقلیت های دینی همگام با عامه مردم در حفظ و حراست دستاوردهای انقلاب اسلامی کوشش نمودند.   با شروع جنگ تحمیلی از سوی نمایندگان اقلیت های دینی در مجلس شورای اسلامی و همچنین نهادها، نشریات، انجمن ها و مؤسسات وابسته به آنان بیانیه ها و اعلامیه هایی صادر شد که در همه آنها به آمادگی ارامنه، آشوریان، کلیمیان و زرتشتیان ایران برای مشارکت در جنگ و کمک به برادران مسلمان و پاسداری از استقلال کشور اشاره شده بود: «جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران اولین و مهمترین مسئله ای است که باید همه ما آن را در رأس کلیه امور قرار داده و به آن رسیدگی کنیم. مسئله ای که تا حل عادلانه و پایان آن همه مسائل را تحت الشعاع قرار داده و باید قرار دهد.»   گروه مشترک اقلیت های مسیحی ارمنی و آشوری، زرتشتی و کلیمی نیز با ابراز انزجار از تجاوز حکومت بعثی عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران، از کلیه هموطنان خواست، با شرکت فعال در سازمان بسیج مستضعفین برای شکست تجاوزات عراق، اتحاد خود را با سایر برادران ایرانی تحکیم بخشند دوشادوش برادران مسلمان ایرانی تا پای جان از مرزهای میهن خود دفاع نمایند.   رهبران دینی و مسئولان جامعه ارمنی ایران نیز به عنوان بزرگ ترین گروه دینی – قومی

«شهید «روبرت لازار»

به سال 1345 در تهران متولد شد. پس از ناتمام ماندن تحصیلات مدرسه، به خدمت سربازی اعزام گشته و دوران آموزشی را به مدت یک ماه و نیم در لشگر 84 لرستان گذراند.

 

با اتمام دوره آموزشی، وی به جبهه غرب منتقل شد و در مناطقی همچون «سومار» و «مهران» به پاسداری از کشورش پرداخت. وی در روزهای آخر خدمت سربازی به شهادت رسید. بنا به روایت برادرش، آخرین بار وی در منطقه عملیاتی «میمک» مستقر بود. فرمانده شهید «روبرت لازار» به برادرش گفته بود: به «روبرت» بگویید: بیش از چند روز به پایان خدمتش باقی نمانده و لازم نیست اینجا بماند و می‌تواند به پشت خط بازگردد. لیکن وی نپذیرفت. فرمانده شهید «روبرت لازار» نقل می‌کند که او گفته است: تا آخرین روزی که اینجا هستم، این مسلسل مال من است و نمی‌گذارم تپه به دست عراقی¬ها بیفتد. همین کار را هم کرد و بالاخره شهید شد...

بنا به روایت مادر شهید، بیسیم چی همرزم «روبرت» موقع شهادت در کنار او بوده و نقل می‌کند که روبرت آنجا تیر خورد و مرا به اسارت گرفتند. «روبرت» به او گفته بود: من تا آخرین قطره خونم با عراقی¬ها می‌جنگم.»

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

شهید «ژرژ کشیش هاروطون»

 فرزند «سِراپیون» و «خاتون» در سال 1341 در تهران چشم به جهان گشود. وی سه خواهر و دو برادرداشت.

 

«ژرژ» در همان اوان کودکی پدرش را از دست داده بود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ارامنه «تونیان» به پایان رسانده و سپس در رشته حسابداری از دبیرستان «کوشش» فارغ¬التحصیل گردید. بعد از متقاعد کردن مادر، خود را به اداره نظام وظیفه معرفی نمود.

 وی پس از طی دوره آموزشی به جبهه «سر پل ذهاب» اعزام گردید. شهید «کشیش هاروطون» در روز 31/4/1367 در زمان درگیری با دشمن بعثی در خلال عملیات «مِرصاد» مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسید.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

شهید «ژوزف شاهی» (شاهینیان)

 در سال 1341 در تهران چشم به جهان گشود. پدر وی کارگر و مادرش، مستخدم مدرسه بود.

 

«ژوزف» دارای دو برادر و دو خواهر نیز بود. وی تا کلاس سوم ابتدایی در مدرسه ارامنه «گوهر» درس خواند. پس از آن نیز، تا پایان دوره راهنمایی در مدرسه ارامنه «تونیان» درس خواند. به علت علاقه بیش از حد به امور فنی، تحصیلات دبیرستان را در یکی از هنرستان¬های فنی منطقه «تهرانپارس» به اتمام رساند. در پست دفاع تیم¬های فوتبال «شاه عزیز» و «ماسیس» توپ می‌زد. آرزوی بزرگ شهید «شاهینیان»، پیشرفت در ورزش و عضویت در تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران بود. وی بعد از طی دوره آموزش سه ماهه، به جبهه اعزام شد. «ژوزف» آن قدر محجوب و متین بود که در زمان اعزام به جبهه، حتی مادرش را نیز از خواب بیدار نکرد، و در جواب سؤال پدرش که از او پرسید: پسر جان، صبح به این زودی کجا می‌روی؟، جواب داد: بر می‌گردم. یک ماه در جبهه بود که به فیض شهادت نائل گردید.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب پس از شهادت «ژوزف شاهینیان» با حضور خود در جمع خانواده شهید گرانقدر، خانواده دل سوخته و زحمتکش «شاهینیان» را مورد تفقد خاص قرار دادند.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

شهید «ژیلبرت ملکم آبکاریان»

،تنها فرزند ذکور خانواده در سال 1339 در آبادان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش سپری کرد.

 

پس از آن خود را به اداره نظام وظیفه معرفی و در اردیبهشت همان سال به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. با شروع جنگ تحمیلی و هجوم نیروهای تا دندان مسلح بعثی به سرزمین مقدس ایران، به همراه سایر نیروهای نظامی و مردمی به صحنه های نبرد شتافت. وی در درگیری¬های مستقیم اولین ماه جنگ به شهادت رسید. شهید «ژیلبرت آبکاریان» در زمره اولین گروه از شهدای نظامی ارمنی جمهوری اسلامی ایران در دوران 8 سال دفاع مقدس به شمار می‌رود. پیکر پاک غرقه به خون «ژیلبرت» بعد از انتقال به تهران و انجام مراسم خاص مذهبی در میان بدرقه صدها نفر از هموطنان مسیحی و مسلمان در قطعه شهدای ارامنه در تهران برای همیشه به خاک سپرده شد.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

شهید «سورِن خانلریان»

 در سال 1338 در تهران چشم به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، در دبیرستان ارامنه «کوشش مریم» به تحصیلاتش ادامه داده و در رشته علوم تجربی موفق به اخذ دیپلم گردید.

 

وی در سال 1359 به خدمت سربازی رفته و بعد از پایان دوره آموزشی به نیروهای تحت فرمان تیپ 37 زرهی پیوست. ابتدا در منطقه «گیلان غرب» و سپس در جبهه «خونین شهر» با دشمنان بعثی مستقیماً به نبرد پرداخت. «سورِن خانلریان» پس از 20 ماه خدمت، در روز سیزدهم اردیبهشت 1361 در میدان نبرد به شهادت رسید. وی آخرین بار، برای برگزاری مراسم عید پاک به نزد خانواده در تهران آمده بود. پس از شهید «زوریک مرادیان»، وی دومین فارغ التحصیل شهید دبیرستان «کوشش مریم» محسوب می‌گردد. پیکر مطهر شهید «خانلریان» بعد از انتقال به تهران و انجام مراسم خاص مذهبی با حضور انبوهی از ارامنه تهران و نمایندگان نهادهای مختلف در قطعه شهدای ارمنی در تهران به خاک سپرده شد.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

شهید «وازگن آوانسیان»

 در اردیبهشت ماه سال 1338 درشهر« فریدن»دراستان اصفهان چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند، سپس با خانواده¬اش به تهران نقل مکان نمود.

 

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. وی در تیر ماه 1358 به خدمت اعزام گردید. شهید «آوانسیان» بعد از شروع جنگ تحمیلی، با وجود پایان یافتن دوره خدمت زیر پرچم، تا زمان شهادتش در بهار 1362 به صورت داوطلب به نبرد علیه دشمن بعثی ادامه داد. در روز نبرد با رشادتی وصف¬ناپذیر به پیکار مزدوران بعثی شتافت. به گفته دوستان همسنگر، وی چند دستگاه تانک دشمن را به آتش کشیده و همراه چند تن از دیگر یاران، در اثر شلیک تانک و اصابت ترکش به دیدار معبود شتافت. پیکر پاک وی به تهران منتقل و پس از انجام تشریفات مذهبی در قطعه شهدای ارمنی جنگ در تهران به خاک سپرده شد.

 حضرت آیت¬الله خامنه¬ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی (رئیس¬جمهور وقت) با حضور غیر منتظره خویش در اولین روز سال نو میلادی 1985 (عصر روز سه شنبه 11 دی 1363) در منزل شهید و گفتگو با والدین و دیگر اعضای خانواده وی، از شهید «وازگن آوانسیان» تقدیر نموده و حضور سربازان ارمنی در جبهه¬ها را ستودند.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

سرباز شهید «رافیک رشیدزاده»

 در پاییز سال 1337 در خانواده¬ای زحمتکش در ارومیه چشم به جهان گشود(2). وی پس از چند سال، به اتفاق خانواده در تهران سکونت گزید.

 

مقطع ابتدایی را در مدرسه ارامنه «ساندخت» به پایان رسانده، سپس با ادامه تحصیل در دبیرستان¬های «فردوسی» و «بهمن»، موفق به اخذ دیپلم گردید. با معرفی خود به اداره نظام وظیفه در تابستان 1360 به خدمت زیر پرچم اعزام و پس از طی دوره آموزشی، به رزمندگان لشگر 21 «حمزه» در جبهه های نبرد حق علیه باطل پیوست. شهید «رافیک رشید زاده» پس از معرفی خود به پادگان اطلاع یافت که معاف شده است، لیکن وی تصمیم گرفت که به جبهه بشتابد. وی بعد از هفت ماه خدمت دلاورانه با شهادت در عملیات «کربلای 1» در نوروز سال 1361، به ملکوت اعلی پیوست.

 پیکر پاک شهید «رافیک رشید زاده» پس از انتقال به تهران و انجام تشریفات مخصوص مذهبی در میان بدرقه صدها تن از شهروندان مسیحی و مسلمان تهران طی مراسمی در روز جمعه سیزدهم فروردین 1361 در محل قطعه شهدای ارمنی تهران به خاک سپرده شد.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر

شهید «رایموند باغرامیان»  (خاتون نژاد) در تاریخ 26 تیر ماه 1342 در شهر تهران متولد گردید. در شش سالگی به اتفاق خانواده به شهرستان اصفهان نقل مکان نمود.   تحصیلات ابتدائی و راهنمایی را در مدارس ارامنه «آرمن» و «کاتارینیان» گذرانده و پس از آن در دبیرستان «ابوذر» اصفهان در رشته صنایع فلزی مشغول به تحصیل گردید. در سال 1364 به اتفاق دوستان خود، به خدمت سربازی رفت. پس از اتمام دوره آموزشی در مرکز آموزش (05) کرمان، وی به لشگر 64 ارومیه (قسمت توپخانه) پیوست. در حین خدمت، به شهرستان «پیرانشهر» اعزام و در تاریخ 29/2/1365 در منطقه «حاج عمران» بر اثر موج شدید ناشی از انفجار در زمان تک هوایی دشمن بعثی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.  پیکر مطهر شهید «رایموند باغرامیان» پس از انجام مراسم مذهبی، با حضور پرشور صدها نفر از ارامنه «شاهین شهر» و «اصفهان»، در حالی که با برگزاری راهپیمایی بر علیه حکومت بعثی «صدام حسین»، دولت فلسطین اشغالی (اسرائیل) و حامیان جهانی آنان همراه بود، در فضایی از غم و اندوه در گورستان ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد. یکی از سخنرانان در نطقی پرشور اعلام کرد: امروز، نام «رایموند» عزیزمان در کنار اسامی ارمنیانی قرار می‌گیرد که با نثار زندگی خود در راه آزادی و خوشبختی ملت ایران، باعث سربلندی و عزت جامعه ارمنی به عنوان شهروندان شریف و وظیفه شناس گشته¬اند. در این لحظه که پیکر جوان او را به خاک می‌سپاریم، امید داریم تا خون ریخته شده وی، موجبات تحکیم بیشتر روابط ارمنیان با سایر هموطنان مسلمان خویش را فراهم آورد. منبع:
شهید «زوریک مرادیان»  تنها فرزند ذکور زوج زحمتکش «واهان» و «کاتاری» در هفتم تیرماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود.   در سال های تحصیل دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان»،با اینکه به اتفاق والدین و چهار خواهر خویش:«دیانا»، «اُفیک»، «ژانت» و «روبینا» در یک اطاق زندگی می‌کرد، لیکن همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «کوشش داوتیان» ادامه داد، اما در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان و با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، این جوان با استعداد، سال آخر دبیرستان را ناتمام گذارده و داوطلبانه چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خدمت سربازی رفت. پس از طی سه ماه دوره آموزشی در «شاهرود» به لشگر 64 ارومیه منتقل گردید. سر انجام بعد از هشت ماه خدمت و در حدود سه ماه پس از اینکه همرزمانش با استفاده از باقیمانده پلو و چوب کبریت، برایش کیک آماده کرده و جشن تولد او را در سنگر برگزار نمودند، بر اثر اصابت ترکش خمپاره و جراحت شدید، تقریباً 19 روز بعد از شروع جنگ تحمیلی به خیل عظیم شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس پیوست. وی اولین شهید نظامی ارمنی تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران محسوب می‌گردد. با شهادت «زوریک» کوچه ای که وی در محله «حشمتیه» (سردارآباد) در آن ساکن بود، در سوگ فرو رفت. همسایگان مسلمان اطراف منزل خانواده «مرادیان» دسته دسته با گریه همدردی خود را اعلام می‌کردند. آن ها، دو حجله نیز برای شهید «مرادیان» در سر کوچه قرار دادند.  پیکر اولین شهید
X