معرفی وبلاگ
زنده نگه داشتن نام و یاد شهداء کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 894313
تعداد نوشته ها : 945
تعداد نظرات : 33
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

فرزندان ایرانیم نویسنده: داوود امیریان

تعداد صفحات: 216 قیمت: 2200 تومان

شابک: 0 ـ 533 ـ 471 ـ 964 قطع: وزیری کوتاه

نوبت چاپ: پنجم: 1385 شمارگان: 2200

 کتاب حاضر، مجموعه طنز داستانی روایی است که در شصت سکانس داستانی آورده شده است. کتاب با معرفی نویسنده آغاز می‌شود و آرام وارد صحنه‌‌های داستانی طنزآلود امیریان می‌شود که آن را در 216 صفحه گرد آورده است. محتوای داستانها طنزهای جنگ و جبهه است که در کنار جنگ، خون و بوی باروت، صحنه‌های خنده‌داری نیز وجود داشته که از گرمای بیشتر از حد جنگ و سرمای کرخت بی‌خبری جز نشانه رفتن دشمن در سنگر، می‌کاسته است. امیریان با شم طنزی که داشته این صحنه‌ها را به خوبی شکار کرده است و آن را اکنون که سالها از پایان جنگ می‌گذرد، هنوز زیبا می‌توان یافت. دست انداختن سربازان به هم، شوخی بی‌موقع فرمانده با رزمنده، دلتنگیها و دلخوریها. از جان‌مایة اصلی طنزهای امیریان است. داوود امیریان در پنجم فروردین 1349 در کرمان به دنیا آمد. به تهران کوچید، سپس راهی جبهه‌ها شد. او در عملیات مختلفی همچون کربلای 1، کربلای 5، بیت‌المقدس 4 و مرصاد شرکت کرد و با پایان جنگ به ادامة تحصیل پرداخت. سپس به خدمت سربازی رفت. کتاب حاضر، خاطره‌های طنزآلودی است از این روزها و دورانها، این کتاب مجموعه از کتابهای طلایی است که در جشنواره‌ها یا مسابقات مختلف جوایزی را از آن خود کرده است. این کتاب رتبه اول بخش خاطره در پنجمین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس (1379) دیپلم افتخار، رتبه اول بخش تألیف و تقدیر در نخستین ادب پایداری را به دست آورده است. کتابهای طلایی دروازه‌ای به روی دنیای سرشار از عاطفه و احساس و خیال، دروازه‌هایی با کوپه‌های طلایی که دنیای روشن دانایی را به ما هدیه می‌دهد. از متن می‌خوانیم: حالا شلوغی و سر و صدا را ول کن و داد و هوار بلندگوها را بچسب. انگار کویتی‌پور و آهنگران با همدیگر مسابقة روکم‌کنی گذاشته بودند. از یک بلندگو صدای کویتی‌پور که سپاه محمد می‌آید، می‌آید، آهنگران، ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش. جمعیت را نگو، انگار صدها آدمیزاد را تو دیگ سفید انداخته باشند و بجوشانند. صدا به صدا نمی‌رسید. مرد و زن، پیر و جوان تو هم می‌لولیدند و کسی به کسی نبود.

کتاب حاضر مجموعه طنز داستانی است که در شصت سکانس داستانی آورده شده است. کتاب محتوای طنزی دارد که در دمادم، جنگ و خون و باروت، صحنه‌های خنده‌داری را با صمیمیت خاصی جبهه‌های جنوب تعریف می‌کند که می‌توان طبیعی بودن زندگی در فضای جنگ را لمس و حس کرد.


X