تجارب نظامی
تجاوز رژیم امریکایی صدام به مرزهای جمهوری اسلامی، با انگیزهی نابودی انقلاب اسلامی در منطقهی حساس خاورمیانه، زمینهی مساعد را برای انسجام و آبدیده شدن نیروهای نظامی ما فراهم کرد. اولین تجربهی ما در این درگیری گستردهی نظامی، لزوم هماهنگی بین کلیهی نیروهای نظامی بود. حرکت بر اساس این تجربه، موجب موفقیتهای بیشتر نظامی میشد؛ به طوری که متناسب با میزان هماهنگی نیروهای نظامی، پیروزیهای نظامی افزایش مییافت.
یکی دیگر از تجارب ما، تکیه بر قدرت «ایمان» در نبرد با صدام بود. اساساً در پیروزی عملیات نظامی، عامل انسانی در میان سایر عوامل ـ یعنی قدرت آتش و قدرت تحرک واحدهای عملیاتی ـ نقش محوری داشت؛ خصوصاً که حاکمیت ایمان مذهبی بر نیروهای انسانی موجب آن چنان قدرتی میشود که قدرت سلاح را از محوریت ساقط میکند. بر این اساس بود که در عمل، بسیج گستردهی نیروهای مردمی و تسلیح و تشکیل آنها برای تداوم یک جنگ طولانی و فرسایشی به کار گرفته شد، و این مهمترین تجربهی پیروزمند جنگ بود.
از تجارب نظامی دیگر ما، آموزش در حین عملیات، جذب نیرو در جریان نبرد، و شناسایی کادرهای مردمی و ارتقای آنها و کادر سازی در حین عملیات پی در پی و طولانی ما بود.
تکوین مهندسی رزمی در جریان نبرد و مشخص شدن ضرورتهای آن و بهکار گرفتن تجارب کسب شده در حین عملیات و در عملیات بعدی، یکی دیگر از تجارب حاصل از جنگ بود. تجارب دقیق و ظریف ما در جنگ، توانست پیروزیهای مراحل بعدی عملیات ما را بسیار آسان کند.
امیدواریم که رزمندگان اسلامی در سپاه و ارتش و بسیج و سایر نیروهای نظامی و مردمی، تجارب حاصل از جنگ را خصوصاً در مسایل نظامی، جمعآوری و تدوین کنند، تا بتوان این دستاوردهای گرانقدر را در واحدهای آموزشی و تشکّلهای نظامی بهکار گرفت.